تاریخچه فرش دستباف
قدمت و تاریخچه فرش دستباف و زیرانداز را میتوان به زمانی رساند که انسان به فکر تامین آسایش خود افتاد. در آن زمان انسان اولیه فرش یا زیرانداز را از برگ درختان و سپس از پوست حیوانات تهیه میکرد. راحتی در هنگام استراحت و گرم کردن خود از جمله اهداف اصلی این فرشها بوده است. به دنبال تحول و پیشرفت در زندگی، بشر آموخت كه میتواند با در هم نمودن و فشردن الیاف پشم، زیراندازی ضخیم تر و گرم تر به نام نمد تهیه نماید. متعاقباً با فراگیری فنون ریسندگی و تابندگی، نخ های پشمی را تولید نمود سپس رنگرزی آنها از طریق مواد معدنی و گیاهی باعث تعالی این صنعت و یا بهتر است دیگر بگوییم این هنر شد و برای نخستین بار با ادغام رشته نخ های افقی و عمودی نخ های پشم، گلیم را ابداع كرد و این سرآغازی بود برای اختراع فرش گره دار یا پرزدار كه هنر و فنی پیشرفته تر بود. با گذر زمان و تلفیق صنعت و هنر تکامل بیشتری یافت تا امروزه شکوه هنر فرشهای دستباف به اوج خود برسد.
فرش واژه ای عربی است که به معنای زمین است و در زبان فارسی دارای مفاهیمی مانند گسترده شدن، زیرانداز و کفپوش می باشد. با توجه به تعریف فوق مفاهیمی مانند گلیم، نمد، زیلو، فرش دستبافت و ماشینی را میتوان فرش دانست.
هر ملتی یک کالای نمادین دارد که دنیا آن ملت را با ذکر آن کالا بیاد می آورد؛ فرش دستباف نماد ملت ایران در بین اقوام است و جهان ایران را با فرش دستبافت آن و فرش دست بافت را با ایران میشناسد. فرش دستبافت ایرانی از دیرباز معروف و مورد استفاده بوده، سند آن نیز توسط گزنفون، تاریخ نگار یونانی در کتاب سیرت کوروش، است که در بین سال های ۴۳۰ تا ۳۴۵ قبل از میلاد می نویسد:« ایرانیان برای اینکه بسترشان نرم باشد قالیچه زیر بستر خود می گسترند.»
کارشناسان فرش سراسر دنیا می گویند فرش دستبافت ایرانی بهترین و زیباترین نوع فرش در دنیاست. باستان شناسان و متخصصان اعتقاد دارند تاریخچه بافت و تولید فرش در ایران به دوران صفویه برمی گردد. پژوهشگران معتقدند که قرن ۱۶ و ۱۷، آغاز شکوفایی هنر فرشبافی در ایران بوده است
فرش ایران و بحث در خصوص تاریخ ان همواره یکی از مسائل موردعلاقه شرق شناسان اعم از ایرانی و غیرایرانی بوده اما از آنجاییکه بیشتر مطالعات انجام گرفته در این باره فاقد بنیاد علمی و به تعبیر دیگر از مبنای صحیح برخوردار نمیباشد در اغلب موارد با نتایج سراسر نادرست و حتی مغرضانه همراه بوده علاقه به تحقیق در مورد قالی ایرانی و سوابق تاریخی ان بیشتر از یکصد سال میباشدکه توجه محققان غربی را به خود معطوف کردهاست اما از آنجایی که توجه به هنر دیرینه شرق دربسیاری موارد با اهداف غیر باستانشناختی همراه بوده کوشیدهاند که دربسیاری موارد از جمله تاریخ و تاریخ فرش بافی ایران را سراسر مخدوش کرده و با برخی تصاویر غلط و استنتاجات شتابزده آن را به هنر ترک و قبایل آسیای مرکزی مرتبط گردانند اما در سال 1947- 1949 قدیمی ترین فرش جهان توسط یک باستان شناس روسی در دره پازیریک واقع در ابتدای رشته کوه های التای کشف شد .
ربودرنکو کاشف این قالیچه پس از بررسی ساختار فرش و نگاره های ان متوجه شباهت زیاد نقشمایههای این فرش با نقش برجستههای تخت جمشید شد. برخی از پژوهشگران پازیریک را به مادها و پارتها نسبت میدهند و نظریههای متفاوتی در رابطه با تاریخ دقیق فرش صادر میکنند اما هنوز هم این که پازیریک متعلق به سکاییها بودهاست صحت بیشتری دارد، آنها مردمانی دامدار بودهاند و این فرش را با پشم حاصل از دامهای خود بافتهاند. دانشمندان گمان میبرند که این فرش از نظر محدوده ساخت، به احتمال قوی متعلق به ارمنستان کنونی یا بخشهای شمالی ایران است .جنی هاسکو در مورد محل بافت پازیریک بسیار تردید دارد، او از سویی با توجه به اینکه نقشهای بافته شده در قالی پازیریک شبیه نقش اشیای دیگری است که از همان منطقه به دست آمده احتمال میدهد محل بافت فرش همان محل کشف آن باشد. از سوی دیگر احتمال میدهد این فرش در نقطهای غربیتر بافته شده باشد، چرا که عناصر آشوری و هخامنشی در آن مشخص است و از سویی دیگر شباهتی بین ترکیب فرش با نقشهای سنگ در تخت جمشید وجود دارد. علی حصوری با انتقاد از این نظر بیان داشته: هاسکو با توجه به فقدان مدارک، پازیریک را از یونان تا چین تقسیم کرد تا نه اروپاییان ناراضی باشند و نه چینیان، نه مغولان نه مردم آسیای مرکزی و مردم بینالنهرین و ایران
بنیاد فورد در سال ۱۹۸۹ بر اساس یک پژوهش بیان داشت: قالی پازیریک بافت ایران هخامنشی نیست و در همان محل آلتایی بافته شدهاست.
کارن رابینسون در سال ۱۹۹۰ بیان داشت قالی پازیریک را به غلط ایرانی نامیده شده، ممکن است طرح و نقش فرشهای هخامنشی را به خوبی نشان دهد، اما محتمل است به عصر هخامنشی تعلق نداشته باشد.
دیوید استروناخ معتقد است، اگرچه تمامی نقش مایههای پازیریک ایرانی است، ولی ممکن است فرشبافان کوچرو آلتاییایی، آن فرش را از روی قالیهای مشابه ایرانی بافته باشند.
جیمز اوپی فرششناس مشهور نیز فرش پازیریک را کار عشایر بیابانگرد منطقه آلتایی دانستهاست. سیروس پرهام در پاسخ به این ادعا معتقد است، سخت و دشوار است تصور در وجود آمدن دستبافته ای گره بافته و عشایری که در هزاره اول پیش از میلاد مسیح بدین درجه از کمال و سنجیدگی بافت رسیده باشد. این مطلب مسلماً در مورد فرشهایی ایلیاتی مناطق نزدیک به مراکز فرشبافی شهری بهتر و آسانتر صدق میکند تا فرشهایی که گمان میرود در آن سرزمین دوردست وحشی یخزده بافته شده باشد.
پس از ورود اسلام
پس از ورود اسلام به ایران، از آنجاییکه اعراب به هنر قالیبافی تسلط و توجهی نداشتند و تنها به هنر سفالگری میپرداختند، هنر فرشبافی در ایران دچار رکودی شد. اما پس از به روی کار آمدن خلفای تمجلپرست عباسی و اموی که با فرشهای ایرانی کاخهای خود را تزئین میکردند، این هنر دوباره رونق گرفت.
پس از تصرف بخشی از خاک ایران توسط ترکان سلجوقی در سال 416 هجری شمسی، زبان و فرهنگ سلجوقی وارد هنر ایرانی نیز گشت. در نتیجه نقوش فرشهای ایرانی تحت تاثیر طرحهای سلجوقی قرار گرفتند. در زمان تسلط تیمور لنگ بر ایران نیز فرهنگ و در نتیجه هنر ایران دچار تغییرات اساسی شد. در نتیجه نقوش و طرحهای هندسی جای خود را به خطوط دوار و منحنی دادند. پیچکها و گلها نیز جای حیوانات و پرندگان را در نقوش ایرانی گرفتند. هنر قالیبافی در اواخر این حکومت به اوج کمال خود رسید.
دوران صفوی
پس از این دوران تبریز پایتخت سیاسی قره قویونلوها و آق قویونلوها شد و در تاریخچه فرش طرحهای زیبایی را به یادگار گذاشت. اما شاید اوج تاثیرگذاری در طرحها و نقوش را باید در ابتدای دوران صفویه دانست. یعنی دورهای که بیش از هزار و پانصد تخته قالی را در تاریخچه فرش به یادگار گذاشته است. برخی از این شاهکارها در موزههای بزرگی مورد بازدید قرار میگیرند. در همین دوره است که قالیبافی از پیشهای روستایی به حرفهای شهری تبدیل شد. و صادرات این هنر ایرانی به اروپا آغاز گردید. این دوره با ظهور فتنهی افغان و سقوط سلسلهی صفوی وارد مرحلهی افول شد.
دوران قاجار
در اواخر دوران قاجار این سنت دوباره قوت گرفت و در طول دو دههی بعد آن سرمایهگذارانی از اروپا رهسپار ایران شدند، تا به تولید انبوه این کالا بپردازند. پس از سالهای متمادی و در سال 1314 هجری شمسی بود که تمام اختیارات فعالیتهای مربوط به تولید و تجارت فرش به موسسهی دولتی سهامی فرش ایران واگذار شد. بدین ترتیب این شرکت از آن سال تلاش نمود تا این هنر و صنعت را هر چه بیشتر رواج دهد و به تولید و تجارت بیشتر آن بپردازد.
امروزه حدود یک سوم فرش دستبافت کل دنیا در ایران بافته می شود و ۳۰ درصد از بازار صادرات فرش دستباف در دنیا، در دست کشور ماست.